
آن هنـــــــــــــــگام
که اشـــــــــــکهایت بودند و من نبودم
که با دستــــــــــــــــهایم پاک کنم
آنها را
اینــــــــــجا
من بــــــــارانو
زمزمه می کردم
آه...... عـــــــــــزیزدلم نمیدانی...
چگــــــــــونه
قـــطرات بــــــــاران بر سرم می ریخت
قطــــــرات اشکهای تو...

نظرات شما عزیزان:
mar♥jan 
ساعت14:01---29 آبان 1392
اگه میگم عاشقتم. اگه میگم زندگی رو فقط با تو میخوام .اگه میگم مهربونی .عاشقی.ماهی بدون که اشتباه نمیکنم.
تو خوبی و من واقعا از این همه خوبیه تو شرمنده ام.تو مهربونی و من مسحور همین احساساتتم .تو پاکی. واقعا پاک.
وقتی حتی یه جمله از عشقتو میگی خودم و تو نهایت اسمونا میبینم .پس ببین الان چه حالی دارم ...
من خوشبختم .نمیدونم چجوری باید تشکر کنم.تشکر از خدا .واسه اینکه تو رو تو قلب من گذاشته.و واقعا ناتوانم از تشکر.
پاسخ:عشــــــــــــــــق من.....................
mar♥jan 
ساعت13:46---29 آبان 1392
اشک ها قطره نیستند!بلکه کلماتی هستند که می افتند...
فقط به خاطر اینکه؛پیدا نمیکنند کسی را که معنی این کلمات را بفهمد...!!!
پاسخ:کلماتت تو قلبم لونه دارن عزیزدلم و اشکات چشای منو خیس میکنن...
:: موضوعات مرتبط:
شعر،
عکس،
،
:: برچسبها:
اشکهای تو,
باران,
زمزمه کردن,